یدالله احمدي سال 1361 قبل از عملیات محرم بود که رزمندگان خود را براي عملیات اماده می کردند . من نیز در تیپ 17 علی بین
ابیطالب (لشکر 17 فعلی مستقر در قم ) بودم که در آن روزها در کارخانه سپنتا مستقر شده بودیم . رزمنده ها در محوطه کارخانه
چادر زده بودند ، اما سالن بزرگی وجود داشت که معمولا نماز جماعت در داخل آن برگزار می شد . گاهی وقت ها بعد از نیمه
هاي شب که از خواب بیدار می شدیم وقتی نگاهت به داخل سالن می افتاد ، ابتدا فکر می کردي نماز جماعت داخل سالن برگزار
می شود ، اما بعدا به خود می آمدي که اکنون وقت هیچ کدام از نمازهاي یومیه نیست . بلکه همه در حال نماز شب هستند . به هر
قسمت سالن چشمت می افتاد شاهد راز و نیاز بسیجیان و رزمندگانی بودي که غرق در معشوق خویش بودند . آیا آن ها از خداي
خود مقام و موقعیت می خواستند ؟ آیا دنبال مال دنیا بودند ؟ آیا . . . آن ها به قول شهید بهشتی مرغان آغشته به عشقی بودند که
جایشان در این دنیا نبود . آن ها طوري راز و نیاز می کردند و در این راز و نیازها اشک می ریختند که گویی عزیزترین شخص
خود را از دست داده اند . اما همین عاشقان در صحنه هاي نبرد وقتی زمان موعود فرا می رسید شبانگاه بر قلب دشمن می زدند و با
تمام قدرت و ایمان دشمن را به زانو در می آوردند . این قدرت و انگیزه ایمان چیزي نبود مگر اثرات همان مناجات شبانه و همان
روابط عبد و معبود .
منبع:کتاب نماز عشق ص 18
درباره این سایت